شب یلدا
شب یلدا بابا بزرگ وعزیزجونم برای دیدن من به مشهد اومدن دستشون درد نکنه آخه تا حالا درگیر چیدن زرشک بودن چون قرار بود برای سمیه خانم عمه شب چله ای بیارن ماهم اونجا دعوت بودیم رفتیم خونه عمه میگن این شب درازترین شب ساله واسه من که خواب آلوام خوبه بیشتر میتونم بخوابم وااای چقدر خوراکی داشتن!!!معلوم بود همه ش خوشمزه س اما حیف که هنوز زوده من چیزی بخورم این عکس یکی از عکسای شب یلدام هستش که البته تو همه شون خواب آلوام ...
نویسنده :
خاله زهرا
14:00